اختلالات عصبی و مشکلات روانی :

این عامل با توجه به غیرفعال کردن افراد، سبب چاقی شده و مصرف داروهای مختلف این اثرات را دو چندان می نماید. از سوی دیگر اشخاص دچار استرس، به عنوان مسکن از غذا و یا از مواد غذایی (بخصوص شیرینی و شکلات که در کوتاه مدت آنها را آرام می نماید) استفاده می کنند و به اینها پناه می برند و دقیقاً تابلوی اعتیاد تکرار می شود. یعنی شخص با مصرف این مواد آرامش یافته و پس از مدتی به علت عادت کردن بدن به این مواد دچار نیاز شدید خواهد شد و این چرخه ادامه یافته و شخص را چاق تر خواهد کرد.

در ضمن استرس باعث کاهش تمرکز شخص بر روی رفتارهایش خواهد شد که یکی از رفتارهای مهم هر فرد همان خوردن است. وقتی که تمرکز کاهش یافت حتی بدون گرسنگی ممکن است عمل خوردن شروع و یا در صورت سیری ادامه یابد. رفتاری که در بسیاری از اشخاص با بیماری وسواس مشاهده می شود، در این افراد نیز تکرار می شود. به عنوان مثال فرد دچار بیماری وسواس، می داند که دستش تمیز شده ولی ذهن او برای شستن مکرر وی را مجبور خواهد نمود. در افراد چاق هم، وسواس فکری فرد را مجبور به خوردن می کند در حالی که سیر است که البته این وضعیت با درمان و مشاوره حل خواهد شد.

در بیماری افسردگی معمولاً کاهش خواب و اشتها وجود دارد ولی در نوعی افسردگی (آتیپیک) افزایش اشتها و خواب بوجود می آید که هر دو باعث اضافه وزن خواهد شد. پس افسردگی باید با جدیت درمان شود. (البته نباید از داروهایی استفاده شود که خواب و اشتها را افزایش دهد)

متاسفانه بسیاری از مردم (بویژه افراد افسرده) تصورمی کنند که با رعایت نکردن تغذیه و تحرک اصولی می می میرند و به گفته خود راحت می شوند. اکثراً می گویند مگر قرار چند سال عمر کنیم، پس باید خوش باشیم. ولی متاسفانه در اثر عدم رعایت تغذیه و تحرک، بیماری به سراغمان می آید و بیمار شدن از مرگ بسیار بدتر است. زیرا چه بسیار بیماریهایی که سالها گریبان گیر ماست (اکثر بیماریهای مزمن) و رنج و عذاب ناشی از آن را باید تحمل کنیم.

بسیاری افراد در مواقع بد غذایی می خندند و رعایت اصول تغذیه را به شوخی می گیرند ولی افسوس که مانند لذت سرعت در رانندگی و رعایت نکردن اصول رانندگی، این خنده ها روزی منجر به گریه تلخ خود و یا اطرافیان خواهد شد.