اکثر کسانی که اضطراب اجتماعی دارند، از کودکی کمر و بوده اند و یادشان نمی آید مشکل شان از چه موقع شروع شده است. اگر پدر و مادر تان بیش از حد مراقب شما بوده باشند یا خیلی از شما انتقاد کرده باشند، این نوع آموزه ها بر میراث ژنتیکی شما افزوده می شوند. اگر بخواهم کمی جسورانه تر حرف بزنم باید بگویم آموزه هایی که تحمل ناکامی را بالا می برند می توانند تاثیر زمینه ژنتیکی را تا حدودی خنثی کنند.

پذیرفته شدن توسط همسالان برای نوجوانان مهم است. نوجوانان نیاز شدیدی به هویت جنسی و صمیمی شدن با آدم هایی به جز اعضای خانواده دارند. به همین دلیل سخت نگران ارزیابی های دیگران و طرد شدن هستند.

بحران بزرگسالی، مثل طلاق یا ورشکستگی و بی کاری نیز می توانند ترس های اجتماعی را تشدید کنند.

شخصیت

کسانی که اضطراب اجتماعی دارند، معیارهای اجتماعی و عملی سطح بالایی را به خود تحمیل می کنند. اگر معتقید باید کامل و بی عیب و نقص باشید تا دیگران شما را بپذیرند، نگران مقبولیت خصوصیات و رفتارهای خود خواهید بود. آدم هایی که اضطراب اجتماعی دارند بیش از حد خود آگاه هستند. تمرکز بیش از حد روی خود نمی گذارد بیرون را ببینید و باعث می شود عجولانه نتیجه بگیرید دیگران همیشه شما را زیر نظر دارند.

مهارت های اجتماعی

اگرچه مهارت های اجتماعی بعضی از کسانی که اضطراب اجتماعی دارند کم است ولی اکثر آنها کاملاً مهارت دارند - مشکل آنها فقط این است که به خاطر اضطراب شان نمی توانند مهارت های خود را تمرین کنند.

باورها و نگرش ها

ترکیب میراث بیوشیمیایی و عوامل رشدی، به تفکری منجر می شود که اضطراب اجتماعی را حفظ می کند. این تفکر از سه الگو پیروی می کند ببینید کدام الگو در مورد شما صدق است :

1- آیا در مورد احتمال تایید نشدن و طرد شدن اغراق می کنید ؟ 2- آیا از پاسخ دیگران وقتی به اضطراب تان پی می برند، به شکل اغراق آمیزی می ترسید ؟ 3- آیا به این که می توانید برداشت اجتماعی خوبی از خودتان به جا بگذارید شکل دارید ؟

حالا این سه سطح الگو را به سه سطح تفکر در فصل 4 می شکنیم : این سه سطح عبارت بودند از استنباط ها، ارزیابی ها و باورهای اصلی.

استنباط غلط

آدم هایی که اضطراب اجتماعی دارند به انحاء مختلف درگیر استنباط های غلط می شوند :

* نتیجه گیری عجولانه. آیا بدون آن که شواهدی دال بر انتقاد داشته باشید، رفتار دیگران را نشانه انتقاد از خودتان می دانید ؟ وقتی وضعیت اجتماعی مبهم است، آن را ناخوشایند می دانید ؟

* پیشگویی. آیا تصور می کنید مردم شما را زیر نظر خواهند گرفت و از شما انتقاد خواهند کرد ؟ آیا می ترسید این قضیه به تایید نشدن یا طرد شدن شما منجر شود ؟

* شخصی کردن. آیا ناراحتی دیگران، مثلا عصبانیت آنها را نشانه تقصیر و کوتاهی خود در نظر می گیرید ؟

* فکر خوانی. آیا معمولا فکر می کنید دیگران به شما می کنند؟

* استدلال هیجانی. آیا چون احساس می کنید از شما انتقاد می شود، پس واقعاً از شما انتقاد خواهد شد ؟

* تعمیم افراطی. آیا مشکلات اجتماعی واقعی یا خیالی خود را نشانه دست و پا چلفتی بودن خودتان می دانید ؟