ایزنبرگ (Eisenberg) یکی از اندیشمندان برجسته در حوزه آموزش پزشکی امروز در آمریکا می گوید که: شخص وقتی بیمار می شود که پیش دکتر می رود. این شخص به سختی دوباره به حالت عادی برمی گردد. با این حال باید را نیز در نظر داشت که حالت طبیعی مفهومی انتزاعی است و مانند زیبایی، بسته به نگاه بیننده است.

برای پزشکی که این روزها می خواهد چیزی غیر طبیعی (در بیمار) کشف کند، تعدادی آزمایش های زیستی، شیمیایی و الکترونیکی وجود دارد و بعضی از آن ها طوری ردیف شده اند تا سر از حدود «غیرطبیعی» در آورند. این وضع مرا به یاد همان چیزی می اندازد که زمانی مارک تواین مشاهده کرده بود «برای آدمی که دلش می خواهد چکش بزند، خیلی چیزها عین میخ هایی هستند که باید چکش بخورند.» اگر به منحنی های گوسی جمعیت بیمار و غیر بیمار نگاه کنیم. این منحنی ها به هم می رسند و از هم کی گذرند. کسانی که به شکلی منافع شان در کار است همواره می توانند ادعا کنند که برای شمار فراوانی از افرادکه در محدوده ای میان نقطه های B و C روی محور افقی قرار می گیرند اقدام های پیشگیرانه موثری وجود دارد.

به این گروه توصیه می شود که انواع روش های غربال گری (آزمایش های سرند) را انجام دهند.

این روش ها، بساطی برای پول درآوردن است. به علاوه، به کمک آن ها مقداری پول نیز در کسب و کارهای تجاری گوناگون به جریان می افتد، مانند :

فروش صنایع مواد غذایی و بهداشتی، دستگاه های ورزشی، صنایع دارویی (انواع ویتامین ها و مواد معدنی) و صنایع وابسته به آن ها. داروهایی که به ادعا پزشکان فشارخون های فرعی را پایین می آورند و یا کاهش دهنده کلسترول می باشند، حکایت دیگری است که شرکت های دارویی به همراه پزشکان حرفه ای ساز کرده اند تا چنان پولی عاید صنایع داروسازی آمریکا کنند که از کل بودجه سالانه کشورهایی مانند هند بیش تر باشد. بررسی ها نشان داده که تقریباً 000/000/15 آمریکایی همه ساله تحت درمان های غیر ضروری برای فشار خون خفیف قرار می گیرند که هزینه درمان آن ها به 3/2 بیلیون دلار می رسد! حدود 000/575 نفر به دلیل دردهای قفسه سینه در واحدهای مراقبت قلبی تحت درمان قرار می گیرند، در حالی که بعد معلوم می شود ناراحتی آن ها ناشی از دردهای عضلانی جزیی بوده، اما تا معلوم شدن مشکل آن ها، هزینه مراقبت های درمانی شان نیز سر به 5/4 بیلیون دلار می زند.