چنانچه تا به حال افسرده شده باشید، به یاد می آورید که احساس دلگیری، ناراحتی و بی حوصلگی وجودتان را فرا گرفته بود. همچنین احتمالا بی علاقگی، بی نشاط بودن و نداشتن هیجانات خود را نیز به خاطر می آورید. این نوع افسرده شدن با شکایت های رایج از بی حوصلگی، اضطراب و سیر شدن از زندگی که معمولا افراد جوان سرخورده و بیکار ابراز می کنند کاملا متفاوت است. افراد افسرده برای انجام کارهای روزمره مثل لباس پوشیدن، ریش تراشیدن و یا آرایش کردن، بیرون رفتن، با مردم جامعه درآمیختن و یا صحبت کردن با خانواده و دوستان باید خود را مجبور کنند و به طرف انجام این کارها خود را هل دهند.

به نظر می رسد که زندگی بیهوده، بی ثمر و عبث است. خواب آنها مختل می شود. مبتلایان خیلی زود به رختخواب می روند که صرفا برای فرار از وضعیت خود است و گاهی اوقات تا 4 و یا 5 صبح با ناآرامی می خوابند، اما پس از این زمان دیگر نمی توانند بخوابند. صبح زود بدترین زمان برای آنان است و در اوایل شب غم و غصه آنان اندکی کاهش می یابد. تغییر روحیه آنان در طول شبانه روز ویژگی این بیماری است.

نشانه هایی فیزیکی شامل دردهای مبهم، سردرد و کمردرد، تپش قلب و اغلب ترس از سرطان، بر زندگی آنان سایه می افکند و بر رنج های روحی آنان می افزاید. احساس گناه کاملا بی مورد ، به همراه احساس بی کفایتی به سراغ فرد می آید و اگر فرد افسرده باشد خود را بابت همه بدبیاری های خانواده سرزنش می کند و گاهی اوقات نیز بابت همه بدی های موجود در جهان، احساس بی قراری و اضطراب می نماید.

چنانچه این احساسات را در خود سراغ دارید، حتما به مراقبت های پزشکی نیازمندید. افراد افسرده به خودکشی دست می زنند اما خوش بختانه این امر در مبتلایان به پارکینسون نادر است.