بیوگرافی الناز حبیبی
استوری از الناز حبیبی در فضای مجازی منتشر شده است که بسیار جالب است
به گزارش پایگاه خبری مه شو : الناز حبیبی یکی از بازیگران زیبای محبوب ایرانی است. الناز حبیبی هم اکنون در سینمای ایران فعالیت می کند. در این عکس استایل شیک و خاص الناز حبیبی را مشاهده می کنید.
بیوگرافی الناز حبیبی
الناز حبیبی متولد ۲۱ مرداد ۱۳۶۷ در تهران، بازیگر سینما و تلویزیون و دانش آموخته رشته تدوین است. الناز حبیبی در کودکی کار تئاتر انجام میداده، او از سال ۱۳۷۸ کارش را با کانون پرورش فکری کودکان شروع کرده تا به اینجا که چند سریال و فیلم سینمایی بازی کرده است.
بعد از آن آقای «سعید سلطانی» برای ۳ تا از فیلمهایش الناز حبیبی را انتخاب میکند و کمکم بهصورت جدیتر این حرفه را دنبال میکند. الناز حبیبی برای ۳ فیلم از کیانوش عیاری جلوی دوربین رفت، سریال «فاصلهها» را بازی کرد و بعد با پروژه سینمایی «پیتزا مخلوط» همکاری کرده، سریال «سیامین روز» که در ماه رمضان پخش شد را بازی کرد و همچنین در سریال آقای «سیروس مقدم» به نام تا ثریا نقش آفرینی کرده است.
نقش آفرینی الناز حبیبی در سریال دردسرهای عظیم
الناز حبیبی در فیلم سینمایی ناخواسته به کارگردانی برزو نیک نژاد در کنار مهتاب کرامتی .و مهرداد صدیقیان به ایفای نقش پرداخت. داستان این فیلم :هر از گاهی اتفاقاتی می افتد، خوب، بد که اگر جاده زندگیمان را تغییر ندهد، پیچ و تابش گریز ناپذیر است. ما خواسته، کاری می کنیم برای دوری از ناخواسته های سر زده، ولی گهگاه سرنوشتمان رقم می خورد، با همین ناخواسته ها.
مصاحبه با الناز حبیبی
اواخر ۹۳ کلاس پنجم ابتدایی بودم که در کانون پرورش فکری برای بازی در فیلم «دفترچه خاطرات» به کارگردانی آقای سلطانی انتخاب شدم. برای بازی در آن فیلم دنبال دختری سر و زباندار و بامزه میگشتند که مرا انتخاب کردند (میخندد). با پدرم تماس گرفتند و پس از رضایت ایشان در ۱۱سالگی وارد دنیای بازیگری شدم. پدرم بهشدت طرفدار هنر است و از موسیقی تا سینما همه هنرها را دوست دارد.
در زمینه بازیگری هم همیشه مشوق و همراهم بود و حتی تا ۱۶سالگی سر کارهایم حاضر میشد. تقریبا تمام خانواده من در خارج از ایران و در کشور سوئد زندگی میکنند. با این حال بهشدت کارهایم را دنبال میکنند و موقع پخش سریالهایم هر روز ۲۰ نفری جمع میشوند منزل یکی از اقوام؛ یک روز خانه عمهام، یک روز خانه دخترعمهام، روز دیگر خانه خواهرم و…
جالب اینکه زمان پخش سریال وقتی از چیزی خوششان بیاد فورا به من زنگ میزنند که مثلا اینجا چقدر بامزه بودی الناز یا این قسمت خیلی باحال است. معمولا از طرف خانوادهام در مورد کارهایم مورد انتقاد خاصی قرار نمیگیرم اما محمد یکی از برادرهایم کارهایم را با دقت دنبال میکند و اگر ایراد و اشکالی ببیند حتما عنوان میکند.
مثلا میگوید «الناز اینجا خیلی بد دیالوگ گفتی» یا «در فلان سکانس بد بازی کردی عزیزم» ولی گذشته از شوخی من واقعا نظراتش را دوست دارم. برادرم تنها شخص از اعضای خانواده است که علاقهاش به من موجب نمیشود ضعفهای کارم در بازیگری را نبیند. خیلی دلتنگ خانوادهام میشوم.
عاشقانه همه خواهر و برادرهایم را دوست دارم مخصوصا خواهرم آیسودا را بینهایت دوست دارم و واقعا حس میکنم یک روح در دو جسم هستیم. وقتی آیسودا به خارج رفت حس کردم همه چیز من با او راهی شد و حس تهی بودن و غم بیاندازه سنگینی داشتم اما تحمل کردم چون فکر کردم مهم حس رضایت و خوشحالی خواهرم است.
برای آیسودا هم این دوری خیلی سخت است. درواقع خواهرم بااینکه تنها دو سال از من بزرگتر است اما حس مادرانهای نسبت به من دارد و بعد از فوت مادرمان برایم مادری کرد. ما شش خواهر و برادر هستیم و من فرزند تهتغاری مادرم بودم و ایشان خیلی مرا دوست داشتند و برایم آرزوهای بزرگی داشتند.
مادرم دوست داشت من به محض اتمام دوره دبیرستان وارد دانشگاه شوم ولی فوت ایشان آنقدر برای من سنگین بود که چهار سال نه درس خواندم، نه کلاسی رفتم و نه کار کردم. ولی بعد از این دوره غم و افسردگی، به خودم آمدم و زندگی را از نو شروع کردم. مادرم همیشه پشت صحنه کارهایم میآمدند و قربان صدقهام میرفتند.
با هر کاری که پخش میشود میگویم کاش مادرم بودند و این لحظه را میدیدند و شادیام را با ایشان شریک میشدم. مصاحبه (۱۳۹۲) با الناز حبیبی برای من بسیار متفاوت بود چرا که او با صداقت و جسارت خاصی در مورد ازدواج اظهارنظر کرد و برای ما از آداب و رسوم خواستگاری و مراسم عقدش گفت و اینکه مسائل مالی آنقدرها که برخی میگویند در زندگی مشترک بیاهمیت نیست.
وقتی حرف از ازدواج و شروع زندگی مشترک به میان میآید و افراد میخواهند از تجربه زندگی زیر یک سقف بگویند معمولا دچار کلیشههای رایج میشوند و دوست دارند در صحبتهایشان به شدت خود را خوشبخت و عاشق پیشه نشان دهند و تصویر یک زندگی رویایی و ایده آل را از خود به جای بگذارند؛ در حالی که خیلی وقتها این تصویر ارائه شده از جانب آنها چندان با واقعیت انطباق ندارد و اگر در زندگی برخی از آنها ریز شوید به مشکلاتی که کم و بیش با آن مواجهاند پی میبرید.
در طول مدتی که مسئولیت گرفتن مصاحبه برای این صفحه با سوژه ازدواج را برعهده داشتم با زوجهای مختلفی صحبت کردم که گفتگو با هر کدام از آنها برای من جذابیتهای خاص خودش را داشت اما از ابن بین مصاحبه با الناز حبیبی برای من بسیار متفاوت بود چرا که او با صداقت و جسارت خاصی در مورد ازدواج اظهارنظر کرد و برای ما از آداب و رسوم خواستگاری و مراسم عقدش گفت و اینکه مسائل مالی آنقدرها که برخی میگویند در زندگی مشترک بی اهمیت نیست، چرا که ریشه بسیاری از مشکلات و اختلافات به این نوع مسائل بازمیگردد.
سن ازدواج برای هر کسی متفاوت است
در مورد ازدواج نمیتوان سن خاصی را در نظر گرفت و گفت، «مثلا وقتی افراد به این سن و سال رسیدند، باید ازدواج کنند» مثلا فردی به فراخور شراطی که در آن قرار دارد ممکن است برای ازدواج به لحاظ روحی و مالی احساس آمادگی کند، به همین خاطر دوست ندارم در این مورد برای کسی نسخه بپیچم و بگویم مثلا چون من در ۲۴ سالگی ازدواج کردم دختران دیگر هم باید در این سن ازدواج کنند.
بهانه ای برای شروع زندگی
متاسفانه این روزها آمار طلاق به شدت در حال افزایش است، بخش زیادی از این مشکل هم به این برمیگردد که افراد به درک و شناخت کافی برای ازدواج نرسیدهاند و اختلافهای کوچک را جدی نمیگیرند و یا اینکه از لحاظ مالی هنوز به استقلال کافی نرسیدهاند، در هر حال به عقیده من، اگر درک و تفاهم وجود نداشته باشد، افراد خیلی زود از دست هم خسته میشوند و ترجیح میدهند از یکدیگر جدا شوند.
برگزاری مراسم به شیوه سنتی
با وجود اینکه خانواده من در خارج از کشور زندگی می کنند، اما همچنان به آداب و رسوم ایرانی اهمیت میدهند و حتی میتوان گفت تا حد زیادی سنتی هستند. به همین خاطر مراسم خواستگاری ما به همان شیوه مرسوم سنتی برگزار شد و ما در منزل، میزبان خانواده داماد بودیم. خوشبختانه چون من و مهدی حرفهایمان را با هم زده بودیم، استرسی بابت خواستگاری نداشتیم.
عروسی تشریفاتی الناز حبیبی
من و همسرم هنوز دوران عقدمان را سپری میکنیم و به قول معروف زیر یک سقف نرفتهایم اما راستش را بخواهید با وجود اینکه چیزی به عروسیمان نمانده برنامه ریزی خاصی برای برگزاری عروسی و نوع تشریفات نکردیم، چون هر دوی ما به شدت آدم های شلوغی هستیم و نمیتوانیم زمان چندانی را به این مسائل اختصاص دهیم به همین خاطر فکر کنم همه چیز در حدل معقول برگزار شود و احتمالا خبری از عروسی تشریفاتی نیست.
مهریه نجومی الناز حبیبی
راستش را بخواهید وقتی حرف مهریه و رسم و رسوم مربوط به عروسی به میان آمد. من و مهدی تصمیم گرفتیبم خودمان را کنار بکشیم و مسائل را به بزرگترها واگذار کنیم چون میدانستیم آنها به دلیل اشرافشان نسبت به این مسائل، زبان هم را به خوبی میدانند و به قول معروف میدانند چگونه با هم صحبت کنند. در هر حال میزان مهریه را پدر من تعیین کرد و من دخالتی در مورد آن نداشتم. البته این صحبتها بدون کمترین چالش و اختلاف نظری بیان شد چون خانواده های ما به لحاظ سطح به هم نزدیک بودند و ما مشکلی در این خصوص با هم نداشتیم.
آقای داماد ایران زندگی نمیکند
همسرم سالهاست که در خارج از کشور اقامت دارد و چون شرایط کاری من هم به گونهای است که نمیتوانم به واسطه شغلم از ایران بروم به همین خاطر من و ایشان از وقتهای بیکاریمان استفاده میکنیم و به همدیگر سر میزنیم هر چند که این دوری و جدایی سخت است اما در شرایط کنونی چارهای جز تن دادن به آن نداریم.
ازدواج و طلاق الناز حبیبی:
الناز حبیبی در سال ۱۳۹۱ با مهدی صاحب زمانی ازدواج کرد همسر وی در خارج از کشور اقامت داشته است. چند سالی است دیگر خبری از عکس های دو نفره الناز حبیبی با همسرش نیست که شایعه طلاق این زوج به گوش می رسید.خانم حبیبی در برنامه دورهمی در پاسخ به سوال مهران مدیری گفت : ازدواج به موقع و با آدمی مناسب خوب است.