کنترل ذهن بوسیله سوگواری و رویارویی با ترسهای زندگی

سوگواری کرده و به خاک بسپارید: اکثر ما عادت داریم که از کنار شکست ها و عدم موفقیت ها و از دست دادن های خود رد شده و صحبتی از آنها نکنیم. وقتی عزیزی را از دست میدهیم دچار یک غم شدید میشویم برای آن عزاداری و سوگواری میکنیم و سپس به خاک میسپاریم و آرام میگیریم دقیقاً در ارتباط با شکست هایتان هم متناسب با میزان تلخی و سوگ آن، عزاداری کرده و آن را به خاک بسپارید تا پروندۀ آن در ذهنتان بسته شود و راهی سایۀ شما نگردد و بصورت یک ترس در نیاید.

با ترسهای خود روبرو شوید: منِ ذهنی ما را از مواجهه و رویارویی با ترسهای پنهان در سایۀ ناخودآگاهمان میترساند. سعی کنید به مرور و با آمادگی یکی یکی دربِ اتاقهای بستۀ ترس ذهنی خود را باز کرده و با آنها روبرو شوید این دقیقا مثل همان حالت توضیح داده در نکته شماره 14 است فقط آن نکته برای ترسهای بیرونیست و این برای ترسهای درونی اگر کهنه شده و بر روی هم تلانبار شوند اعتماد به نفس ما را شدیدا کاهش داده و ما را بیش از حد محتاط میکنند. گاهی وقتی با هرکدام از این ترسها مواجه میشویم می بینیم که آنقدرها هم سخت و ترسناک نبوده اند فقط چون ما آنها را در تاریکی ناخودآگاه ذهن خود اسیرکرده بودیم اطلاعات و آگاهیمان از آن ها کم شده و باعث شده بود تنها به دلیل اینکه یادآوری آنها حس بدی به ما می داد کمتر سراغشان برویم یا اصلا نرویم و در نتیجه قدرت ترسشان روز به روز بزرگتر شود تازه به این مساله اضافه کنید که چون منِ ذهنی هنر دستکاری در ساختار یک خاطره به ذهن سپرده شده را نیز دارد میتواند از هر پدیدۀ دور از دسترس ما یک هیولا برای ما بسازد. فرض کنید در یک مکانی، زمانی دچار یک حادثه بد شده اید همیشه در واقعیت از مواجه با آن محل و افراد مربوط به حادثه دوری کرده و در ذهن خود نیز از به یاد آوردن جزییات روز حادثه و خود اتفاق طفره میروید، کم کم دچار آشفتگی در خواب می شوید همیشه یک استرس پنهان شما را آزار میدهد و به دارو پناه میبرید در حالیکه گاهاً با کمک گرفتن از یک روانشناس قابل یا همراهی یک دوست و همراه دلسوز که شما را قضاوت نکند می توانید به یادآوری و تعریف آن حادثه بپردازید و نور آگاهی را بر تاریکخانه ذهن خود تابانده و با واکنش هایی که مانند گریه، خشم، افسوس و... از خود بروز میدهید با آن ترس پنهان روبرو شوید دقیقا مانند شیر تخلیه یک زودپز که وقتی آن را باز میکنیم فشار داخل زود پز را تخلیه کرده و باعث تعادل و آرامش آن می شویم و از خطر انفجار جلوگیری می شود. ترسهای خود را لیست کرده و به سطح خودآگاه ارتقا داده و با برنامه و آمادگی یکی یکی آنها را جراحی کرده و بی اثر نمایید و بیرون بیاندازید مانند آشغالی که اگر آن را در منزل نگه دارید باعث تعفن و بو گرفتن منزل شما میشود اما شما شب به شب آنها را در کیسه کرده و در بسته و دم در منزل میگذارید تا ماموران شهرداری جمعآوری و از محل خانه و زندگی شما دور کنند.