مهراوه شریفی نیا مهراوه شریفی نیا متولد 29 فروردین 1360 در تهران است.مهراوه شریفی نیا دختر ارشد خانواده شریفی نیا (محمدرضا شریفی نیا- آزیتا حاجیان- ملیکا شریفی نیا) می باشد. مهراوه شریفی نیا مهراوه شریفی نیا خواهر ملیکا شریفی نیا است گفته می شود  مهراوه شریفی نیا تا کنون ازدواج نکرده و مجرد می باشد اما اخیرا عکسی از مهراوه شریفی نیا منتشر شده که درکنار پوریا پورسرخ در مهمانی خصوصی با حالتی صمیمی کنار یکدیگرند که بسیار مورد توجه مخاطبان و هواداران این دو هنرمند قرار گرفت .

مهراوه شریفی نیا

فضای مجازی هم که مملو از شایعات ریز و درشت درباره هنرمندان است. کسی در وب سایت خود خبر ازدواج پوریا را میگذارد یکی در فیسبوک می گوید ازدواج کرده و تمام شده و آن یکی هم در اینستاگرام آرزو میکند مهراوه شریفی نیاو پوریا واقعا ازدواج کنند.

پوریا پورسرخ بازیگر سریال کیمیا در مورد شایعاتی که هول ازدواجش است صحبت کرد وی درپاسخ به این سوال که چرا تا الان که 44 سالش است و هنوز ازدواج نکرده گفت:ازدواج باید در شرایطش انجام شود و تا موقعیت مناسبی پیش نیاید نباید ازدواج کرد، وی ادامه داد که هر انسان نرمال و طبیعی باید ازدواج کند.

مهراوه شریفی نیادرباره مهراوه شریفی نیا بیشتر بدانید:

مهراوه شریفی نیا متولد ۲۹ ام فروردین ماه سال ۱۳۶۰ در تهران بوده و فارغ التحصیل لیسانس رشته موسیقی از دانشگاه هنر می باشد وی در کنار بازیگری یک نوازنده حرفه ای پیانو می باشد.

وی دیپلم ریاضی فیزیک داشته و در دانشگاه یک ترم کارگردانی سینما خوانده اما از ادامه این رشته انصراف داد و در رشته موسیقی مدرک لیسانس گرفته است.او فرزند محمدرضا شریفی نیا و آزیتا حاجیان است و خواهر بزرگتر ملیکا شریفی نیا است.

مهراوه یک پرسپولیسی دو آتیشه است، بانوی پرسپولیسی که در جنگ زرگری و کر ی خانی با استقلالی ها همیشه پیشتاز بوده و هر استقلالی جرات کل کل با او را ندارد.

به واسطه پدر و مادر هنرمندش، بازیگری را از سال ۱۳۶۸ وقتی ۸ ساله بود با فیلم دزد عروسک ها در کنار مادرش شروع کرد و سال ۱۳۷۰ کنار پدرش با سریال امام علی وارد تلویزیون شد.

او علاوه بر بازیگری، دانش‌آموختهٔ رشتهٔ گرافیک بوده و در زمینه‌های گرافیک، عکاسی، تصویرسازی کتاب و ساخت آثار حجمی به‌طور جدی فعالیت می‌کند. وی نخستین بار در سال ۱۳۷۰ و با بازی در فیلم اوینار به کارگردانی شهرام اسدی حضور در سینما را تجربه کرد.

در سال ۱۳۷۷ زمانی که ۱۲ ساله بود با سریال افسانه پوپک طلائی وارد قاب تلویزیون شد و در سریال های خروس، نون و ریحون و فیلم مهمان مامان چهره اش شناخته تر شد.

مهراوه شریفی نیا

مهراوه شریفی نیا ازدواج کرده است؟

خیر ، مهراوه شریفی نیا ازدواج نکرده است.

فیلم هایی که مهراوه شریفی نیا در آن ایفای نقش کرده است:

۱۳۶۸دزد عروسک ها – محمدرضا هنرمند

۱۳۷۸زیر پوست شهر – رخشان بنی اعتماد

۱۳۷۹دختری به نام تندر- حمیدرضا آشتیانی پور

۱۳۷۹به من نگاه کن- شهرام اسدی

۱۳۸۶عروس زندان (تلویزیونی)- پرند زاهدی

۱۳۸۷کابوس (تلویزیونی)- سیروس مقدم

۱۳۸۷اخراجی ها ۲- مسعود ده نمکی

۱۳۸۷اگر باران ببارد (تلویزیونی)- روح الله حجازی

۱۳۸۸پشت در خبری نیست- شبنم عرفی نژاد

۱۳۸۹یک عاشقانه ساده- سامان مقدم

۱۳۸۹یک سطر واقعیت- علی وزیریان

۱۳۹۰قصه ها- رخشان بنی اعتماد

۱۳۹۱قصه عشق پدرم- محمدرضا ورزی

۱۳۹۵پرسه درحوالی من- غزاله سلطانی

۱۳۹۶درخونگاه – سیاوش اسعدی

مجموعه های تلویزیونی که مهراوه شریفی نیا در آن ایفای نقش کرده است:

مهراوه شریفی نیا

۱۳۷۱ – قافله این عمر- مجید بهشتی

۱۳۷۴–۱۳۷۰- امام علی – داوود میرباقری

۱۳۷۴ – شبحی در تاریکی- محسن شاه محمدی

۱۳۷۸ – قصه های رودخانه سیاکیا – کمال تبریزی

۱۳۸۶ – ساعت شنی- بهرام بهرامیان

۱۳۸۷ – روز حسرت- سیروس مقدم

۱۳۸۸ – آشپزباشی – محمدرضا هنرمند

۱۳۸۹ – قلب یخی (فصل اول) – محمدحسین لطیفی

۱۳۹۰ – قلب یخی (فصل دوم) – محمدحسین لطیفی

۱۳۹۱ – خداحافظ بچه – منوچهر هادی

۱۳۹۳ – لام تا میم – مرتضی فروزان

۱۳۹۴ – کیمیا – جواد افشار

۱۳۹۴ – معمای شاه – محمدرضا ورزی

جوایزی که مهراوه شریفی نیا دریافت کرده است:

مهراوه شریفی نیا

تندیس انجمن و جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن / پشت در خبری نیست / چهارمین جشن انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران (۱۳۸۹)

تندیس بهترین بازیگر زن درام تلویزیونی / خداحافظ بچه / جشن چهاردهم دنیای تصویر (۱۳۹۳)

تندیس بهترین و دومین بازیگر زن تلویزیون / کیمیا / سه ستاره (اسفند ۱۳۹۴)

جایزه بهترین بازیگر جشن حافظ (۱۳۹۶)

جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره فیلم دیاموند ایتالیا برای فیلم کوتاه پیاده (۱۳۹۸)

اینستاگرام مهراوه شریفی نیا :

مهراوه شریفی نیا با انتشار تصویر زیر در صفحه شخصی خود نوشت:

مهراوه شریفی نیا

تاریخ: جمعه. بهار چند سال قبل

نامه‌ی دوازدهم

سلام دکتر جان!

باید بگویم که رژیم و پرهیز غذایی و این قبیل چیزها، آن‌قدر ارزش ندارند که جواب تلفن من را ندهید. اگر ایران بودید خودم برای شما زولبیا و بامیه می‌خریدم، می‌آوردم مطب‌تان تا هم از من دلگیر نباشید و هم بفهمید چقدر خوشمزه‌ است.

البته شاید هم دلیل پاسخ ندادن‌تان درگیریِ شغلی باشد.

حالا فردا باز تماس می‌گیرم.

دکتر جان راستش من این مدت خیلی فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که برای رضایت داشتن از زندگی، چند کیلو بیشتر یا کمتر خیلی هم فرقی نمی‌کند.

در زندگیِ من روزهایی بوده است که ۵۵ کیلو بودم، از میرداماد تا تجریش پیاده راه رفتم و در طولِ مسیر، های‌های گریستم و آرزو کردم هنگام عبور از خیابان ماشینی مرا زیر بگیرد، تا صبحِ فردا را نبینم.

روزهای دیگری از زندگی‌ام، اما،

با ۶۸ کیلو وزن _شاید هم بیشتر_ سرخ‌ شدنِ بی‌امان قلبم مرا به عاشق شدن وا‌داشت. آن‌روزها انگار به سبُکی یک تکه ابر در آسمان می‌رقصیدم و می‌خندیدم و دلم غنج می‌رفت وقتی با صدای پرصلابتِ رنج‌کشیده‌اش نامه‌ی جدیدی را که برایم نوشته بود ‌می‌خواند که همیشه با قسمتی از عاشقانه‌های محبوبم آغاز می‌شد:

با درودی به خانه می‌آیی و

با بدرودی

خانه را ترک می‌گویی.

ای سازنده!

لحظه‌ی عمر من

به جز فاصله‌ی میانِ این درود و بدرود نیست...

آه، دکترجان! زیبا نیست؟

وقتی حضورت سازنده‌ی لحظه‌ی عمر کسی باشد که دوستش داری، دیگر چه فرقی می‌کند نان صبحانه‌ات سنگک باشد یا بربری؟

یا وقتی اول نامه‌اش برایت بنویسد:

هان ای عقاب عشق!

از اوج قله‌های مه‌آلود دوردست

پرواز کن به دشتِ غم‌انگیز عمر من

آنجا ببر مرا که شرابم نمی‌برد...!

آیا به جز رها شدن در شوقِ آن لحظه‌ی ناب، باید به چیز دیگری اندیشید؟ مثلا به این‌که وای من نمی‌توانم شلوار سفید بپوشم چون چاق‌تر نشانم می‌دهد؟ حالا گیریم هم که این شعرها، همه، احساساتِ غلو شده‌ای باشد که با حقیقتِ زندگی زمین تا آسمان فرق دارد. چه اهمیتی دارد؟ مهم همان لحظه‌‌ای‌ است که انسان سبک می‌شود و مثل تکه‌ابری سفید در آسمان آبی می‌رقصد و به رنگ شلوارش فکر نمی‌کند.

کاش اول همه‌ی نامه‌هایم برای شما شعری نوشته بودم.

با احترام